سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

زندگی عجب رنگی گرفته صدای تلخ بودن باور تلخ باطل ها خداوندا امشب من و تو تنهایی که هر سه در تنهایی خود دیرینه ایم . به تو دل

بسته بودم چرا که خورشید از تو نور می گیرید و تو هم می توانستی دلم را با پرتو خیش گرما ببخشی . اما نمی دانم چرا مرا با شادمانی

بیگانه کردی؟ چرا خواستی که تنها به کنج غم بنشینم ؟ تو خسته از منی و من خسته از تنهایی !

آغاز می کنم فصل دیگر بودن را اما افسوس که عمر من دو فصل بیشتر ندارد و تنها خزان است و زمستان که باز ناهنجار به روی هستیم می

نشیند .

نمی دانم چه اراده بر بودنم کر ده ای و از چه سبب می خواهی به این زندگی اندوه بار ادامه دهم من سیاره ای هستم سرگردان در فضای

لایتناهی بی هیچ مدار!

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • همسنگران [ همسنگر]

     

    مگه نگفتی هر کی دلشکسته بیاد در خونت کمکش می کنی . مگه نگفتی هیچکیو از درخونت ناامید بر نمی گردونی .

     مگه نگفتی آدم هر چقدرم که تنها باشه نباید امیدشو از دست بده چون تو همیشه باهاشی .آره؟ مگه تو خودت

    اینارو نگفتی ؟.مگه نمیگن اگر تنهاترین تنهای دنیا بشیم بازهم خدا باهمونه.

    پس چی شد؟

    توکه منوتنها گذاشتی . تو که منو از در خونت ناامید برگردوندی . منی که همیشه مشکلاتمو به تومی گفتم .

    آره قبول دارم که بنده ی خوبی برات نبودمو نیستم ولی مگه ما بدا دل نداریم

    اگه تو نباشی باید از کی کمک بخوایم آره؟ باید پیش کی درد دل کنیم ؟ باید از کی بخوایم برای حل مشکلاتمون یه

    راه حلی جلوی پامون بذاره؟

    خدایا! یعنی این همه اشک که به درگاهت ریختم این همه التماسی که به امام رضا کردم بس نیست آره؟

    خدایا تو هم دیگه دوسم نداری !!!

    میگن خدا به سه طریق جوابه دعاهامونو میده: او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد، او میگوید نه

    و چیز بهتری به تو می دهد، او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد.

    خدایا من که گفتم تا هر وقتی که بگی صبر می کنم ، گفتم که بهترم نمی خوام اما آخه چرا ؟؟؟

    چقدر دوست داشتم یه جوری جوابمو می دادی !

    خدایا ازت ممنونم به خاطر همه ی دعاهائی که کردم و اجابت نکردی ، تو این مدته هر چی صدات کردم جوابمو ندادی.

    خیلی از دستت شاکیم!!!! مگه همیشه تو باید ببخشی؟ مگه بنده نمی تونه از خالقش شاکی بشه؟

    خدا جون آخه چرا؟

    تا کی باید باید بدبختیمو جلوی چشام ببینم؟

    خدا چون چراکمکم نمی کنی؟

    خدا جون این رسمش نیست ، این عدالت نیست . چرا؟

    یه چیز ازت می خوام ، نه نیار !

    این تن خسته ی منو ببر بالا .

    دیگه از دست همه خسته شدم ، دیگه بریدم از این دنیای لعنتی.

    فقط مرگ نجات دهنده ی منه. حداقل دیگه با مرگ اینقدرعذاب نمی کشم

    خداجون می دونم که تو بهشتت جائی ندارم ، به همون جهنمتم راضیم . هر چی باشه بهتر از این دنیای لعنتیه


                                                                                 خداجون منو ببر پیش خودت

     



  • کلمات کلیدی :

  • همسنگران [ همسنگر]

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ :

    بعد از دو سال
    [عناوین آرشیوشده]
    طراحی قالب : مجید نصرتی