خدا جونم سلام
سلامی که به همراهش سکوت نهفته،سکوت
سکوت به خاطر اینکه به من آرامش می ده،سکوت
به این خاطر که به خوبی هایی که در حقم کردی و میدانم خواهی کرد فکر کنم
سکوت میکنم برای چند لحظه فقط چند لحظه همون چند لحظه برام غنیمته میدونی چرا؟
آخه اون چند لحظه هست که به من اجازه میدی حست کنم به این بنده حقیرت اجازه میدی که در سکوت صداتو بشنوم هم صداتو و هم
وجودتو حس کنم
اگربپرسن دوکوهه کجاست، چه جوابی بدهیم؟ بگوییم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجیها را درخود جای میداد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمیپرسیدی که دوکوهه کجاست، چرا که جواب گفتن به این سؤال بدین سادگیها ممکن نیست. کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سؤال نبود. اگر آنچنان بود، شاید تو هم امروز با ما به دوکوهه میآمدی؛ ماهها بعد از ختم جنگ، روز تحویل سال.
گفتهاند: شرف المکان بالمکین _ اعتبار مکانها به انسانهایی است که در آنها زیستهاند _ و چه خوب گفتهاند. دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سالهای سال با شهدا زیسته است، با بسیجیها، و همهی سر مطلب در همینجاست.
اگرشهدا نبودند و بسیجیها، آنچه میماند پادگانی بود درندشت، با زمینهایی آسفالته، خشک و کم دار و درخت، ساختمانهایی معمولی، کوتاه وربلند، و تیرکهایی که بر آن پرچم نصب کردهاند. اما دوکوهه سالها با شهدا زیسته است، با بسیجیها، و از آنها روح گرفتهاست؛ روحی جاودانه. دوکوهه مغموم است، اما اشتباه نکنید! اوجنگ را دوست ندارد، جمع باصفای بسیجیها را دوست دارد، جمع شهدا را؛ آرزومند آن عرصهای است که در آن کرامات باطنی انسانها بروز مییابند.
ادامه مطلب...
همسنگران [ همسنگر]