سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خدایا ! راستش من یه مشکل دارم . آخه چه جوری بگم .
دوتا دوست باید خوب همدیگر را بشناسند ؛
و گرنه هیچ وقت نمی تونند دوستان خوبی برای هم باشند .مگه نه ؟
تو منو خوب می شناسی ؛ چون خودت منو درست کردی .
اما من حتی نمی دونم به چه اسمی صدات کنم ، یا به چه اسمی
صدات بزنم بهتره .راستی خود مونیم ؛ تو چقدراسم داری .
دلم می خواست هر روز با یکی از اسم های قشنگت صدات کنم .
کاش می دونستم کدوم اسمت رو بیشتر دوست داری .
شاید اصلا یکی از راه های شناختنت همین اسم هات باشه .
اسم های تو با اسم های ما خیلی فرق داره . اسم های ما عین ما نیستن .
خیلی از مردم اسم هایی دارن که هیچ ربطی به خودشون نداره ؛
اما اسم های تو خودِ خودِ تو هستن .
اگه به تو میگن رحیم ، برای اینه که واقعا مهربونی .
یا اگه سمیع و بصیر صدات میکنن
برا اینه که تو واقعا می شنوی ؛ واقعا می بینی .
خدایا ! پس کمکم کن تا هر روز بگردم و اسم هات را پیدا کنم .
از این به بعد اسم هات رو کنارهم میذارم تا بتونم بهتر بشناسمت.
پی نوشت : راستی ناگهان چه زود دیر می شود ...



  • کلمات کلیدی :

  • همسنگران [ همسنگر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ :

    بعد از دو سال
    [عناوین آرشیوشده]
    طراحی قالب : مجید نصرتی