خدا جونم سلام
سلامی که به همراهش سکوت نهفته،سکوت
سکوت به خاطر اینکه به من آرامش می ده،سکوت
به این خاطر که به خوبی هایی که در حقم کردی و میدانم خواهی کرد فکر کنم
سکوت میکنم برای چند لحظه فقط چند لحظه همون چند لحظه برام غنیمته میدونی چرا؟
آخه اون چند لحظه هست که به من اجازه میدی حست کنم به این بنده حقیرت اجازه میدی که در سکوت صداتو بشنوم هم صداتو و هم
وجودتو حس کنم
آره من صداتو تو اون چند لحظه میشنوم
کــــــــــــــی گفته خدا با بنده خودش حرف نمیزنه؟
کـــــی گفته تو قانونی که بین خالق و مخلوقه فقط مخلوقه که باید حرف بزنه و خالق باید شنونده باشه
کی اینو گفته این اشتباست لا اقل از نظر من اشتباست اگه فقط یک لحظه سکوت کنی و تمرکز کنی اونم با تمام وجودت فقط و فقط به خالق
خودت فکر کنی
به خوبیهاش به نعمتهایی که بهممون داده فکرکنی و فقط چند لحظه ازاین دنیای که الان توش هستی بیرون بیای صداشومی شنوی
میتونی باور کنی؟
صدای کسی که خالق تو هست
صدای کسی که تمام دنیا رو در اختیارت گذاشته تا ازش استفاده کنی
صدای بهترین صدای عزیزترین مهربون ترین و با وفا ترین ، با مرام ترین
نمیدونم راستش هر کسی یا هر آدمی خدای خداشو یک جوری صدا میکنه
یکی میگه خدا جونم ، یکی میگه مهربونم، یکی میگه عزیزترینم، یکی میگه خالقم، یکی هم میگه اوستا کریم، یکی هم خیلی ساده میگه و
بی شیله پیله و راحت صدا میکنه (( خدا )) و یکی هم مثل من میگه ...
تنها ترین در هر لحظه و هر جا چه تو شادی و چه تو غم .....
خلاصه بگم کافیه بخوای تا بتونی صداشو بشنوی
آره صدای کسی که هر آدمی به زبون خودش اونو صدا میکنه پس کافیه بخوای تا بشنوی
پس بیا ، بیا تا پاک باشیم ، بیا تا دلامونو از این دنیا جدا کنیم و به تموم خوبیها و لذتهاش
اعتماد داشته باشیم که شنیدن صدای اون واسه چند لحظه می ارزه به تمام لذتهای این دنیا
باور کن میتونی امتحانش کنی پس خودتو از این دنیا دور کن ، میدونم سخته اما سعی کن فقط یک لحظه صدای اونو بشنو اون وقته که
حاضری روزی 100 نه نه 1000000 نه شاید بیشتر از اون چیزی که تو تصورت هست
کاری کنی که ازاین دنیا دل بکنی تا بتونی فقط و فقط چند ثانیه به صدای خدا گوش کنی
راستش باید بگم لذت بخشه و به آدم آرامش میده
باید بگم یک حس غریبیه اولین بار یعنی خیلی وقت پیش شاید باورتون نشه که دارم میگم
ولی خدا خودش میدونه وقتی صداش کردم و جوابمو داد اون لحظه نمی دونید چه حسی داشتم
نمیدونم باید چه اسمی رو براش بگذارم . حس غرور، خوشحالی و یا دیوانگی نمی دونم
خودمم باورم نمی شد وقتی صداش میکردم فکر میکردم مثل همیشه بعد صدا کردنش بازم سکوت خواهد بود اما ...
اما این دفعه فرق داشت با تمام وجودم صداش کردم و تنها ترین کسم یعنی خدا جوابم رو داد
باورتون میشه اون جواب منو داد الان هم شنیدن صدای خدا برام دیگه غیر قابل تصور نیست
درسته . باور کردنش شاید برای شما سخت باشه شاید به خاطر اینکه نخواستین که به صدای خدا گوش کنید
نمی تونم کاملاً براتون وصفش کنم گفتنش سخته. یعنی باید تو اون موقعیت قرار بگیرید تا بدونید من چی میگم چرا نمیتونم وصف کنم
اما اون نشونه ای که باید بهم ثابت می شد که خدا هم با بنده های خودش حرف میزنه رو خدای مهربونم بهم نشون داد باور میکنید خدا بهم
ثابت کرد که جواب بنده هاشو میده
میدونید خدا با هر بندش یک جوری صحبت میکنه !
و حالاتی که اون بنده در اون لحظه بهش دست میده فرق میکنه
چون همه آدمها باهم فرق میکنن پس خدا هم با بندهای خودش مثل خودشون حرف میزنه
قشنگه نه؟
ازاینکه آدم بدونه خدای خودش اونو تو کدوم دسته قرارداده
من از خدا سؤالم رو میخوام بپرسم که تو کدوم دسته هستم
خدایا میدونم یک روزی جوابمو میدی ، من مشتاقانه منتظرم
میام ، بازم میام با تمام وجودم صدات میکنم تا توهم منو صدا کنی
خدایا من میام ، پس کمکم کن که دوباره بیام فقط برای چند لحظه صداتو بشنوم
قسم میخورم که بیام ، پس کمکم کن ...
هر کاری میکنم تا بتونم دوباره صداتو بشنوم چون حالا خوب میدونم که تو جوابمو میدی
خدایا من میام هر چه زودتر خواهم آمد
و در آخر اینو میخوام بهتون بگم که همیشه :
دربیکران زندگی دوچیز ...افسـونـــم کــرد
آبــــــــــــــــــــــــــــی آســـــــــــــــــــــــــــــــمان و خـــــــــــــــــــــــــــــدا
آبی آسمان را می بینم و می دانم که نیســــــــــــــــــــــت...
خدا را نمی بینم و می دانم که هســــــــــــــــــــــت ...